بی تو در مغرب تنهایی خویش پشت یک کوه بلند همه از جنس غبار می نشینم به تماشای شکست
در شبی تیره و تار زنده بر پیکر خویشسوره ی فاتحه را می خوانم
یی تو ای نغمه ی خوشبختی و عشق
شب صحرای سکوت نبرد راه به دنیای درخشان سحر!!!